صدرالدین دهقان

صدرالدین دهقان:در خصوص شناخت شخصيت و معرفي آثار و انديشه‌هاي شادروان حسن منتطر قائم، كوتاهي شده است.

مردان بزرگ زمانه را بايد شناخت و به عنوان الگو در هر عصر و زمان معرفي نمود. اين ضرورت وقتي به اوج مي‌رسد كه مي‌بينيم اين مردان بزرگ‌ منشا خدمات خير و با اخلاص تمام در مسير انقلاب و اعتلاي فرهنگ اسلامي، بي‌هياهو گام برداشته و متاسفانه ابعاد شخصيتشان ناشناخته مانده است.

شخصيت حسن منتظرقائم از ابعاد مختلف مبارزاتي، فكري، فرهنگي و ادبي قابل بررسي و تجليل است، فعاليت انقلابي نامبرده از 15 خرداد 42 و با اوج‌گيري نهضت انقلاب اسلامي شروع مي‌شود و در اين راستا چندين مرتبه دستگير و مدت زيادي نيز درزندان‌هاي رژيم ستم‌شاهي تحت سخت‌ترين شكنجه‌ها قرار گرفت.

مرحوم منتظر قائم پس از پيروزي انقلاب نه تنها به دنبال سهميه‌گيري و ميراث خواري از مبارزات خود و مردم نبود بلكه تمامي وقت و زندگي خود را خالصانه نثار انقلاب و مردمش نمود.

زنده يادحسن منتظرقائم داراي ذوق ادبي،‌ قلمي شيوا و طبع شعر بوده و از وي مقالات و اشعار زيبايي باقي مانده است كه متاسفانه علي‌رغم اينكه در سال‌هاي گذشته براي جمع‌آوري و تدوين آثار اين نویسنده  برجسته، تلاش شده است ، اما به علت كم لطفي برخي از مسؤولان مرتبط چیزی در این رابطه منتشر نشده است  .

شادروان حسن منتظرقائم بنيانگذار مجله كيهان فرهنگي و قائم مقام موسسه كيهان نيز بود كه در زماني كه بيش از هر وقت به وجود او نياز بود در 21 شهريورماه سال 64 در تصادفي جانكاه به همراه همسر و سه فرزندش به ملکوت اعلي پيوست.

بسياري از شخصيت‌هاي سياسي و مفاخر علمي–فرهنگي و ادبي كشور بابیان همت و حمیت ، تلاش  ، تعهد علمی و انقلابی اين شخصيت فرهيخته و ارزشمند به تكريم از شخصيت  ومنش وي پرداخته‌اند که می توان به نام  بزرگان حوزه  ودانشگاه  آیات عظام  حسن زاده آملی  ،   رضا استادی  ،  علامه محمد تقی جعفری،  سید حمید روحانی   محمد تقی شریعتی،   استاد محیط طباطبایی ،  دکتر رضا داوری  ، دکتر حداد عادل ،دکتر سید جعفر شهیدی ، دکتر احمد آرام و.... شعرای مشهوری چون  مهرداد اوستا ،  حمید سبزواری ،  سپیده کاشانی  ،  موسوی گرما رودی ، نصرالله مردانی ، مشفق کاشانی، میر شکاک  و ...اشاره نمود .

وی همچنین در زمان حیات  مورد اعتماد وتوجه شهید آیت الله صدوقی و تجلیل مسئو لان ارشد نظام در مناسبت های مختلف قرار گرفته بود. .متاسفانه امروز نام و خاطره اين شخصيت ارزشمند دچار فراموشي سنگيني شده است و هنوز به ياد ندارم كه در معرفي و بزرگداشت اين شخصيت فرهنگي و انقلابي كه داراي آثار متعدد ادبي و اجتماعي و سياسي نيز بوده است ،‌ یادمان  شایسته ای برگزار شود و يا حتي يك خيابان، موسسه و يا كتابخانه‌اي در یزد به نام اين "شخصيت ارزنده " (تعبیر شهید محراب صدوقی در زمان حیات "حسن")نامگذاری شود..

مبادا كه ياد فرهيختگان فرهنگ و صاحبان فضيلت و بلند همتان واقعي اين مرز و بوم اين چنين به فراموشي سپرده شود.شایسته است که مسؤولان فرهنگی  استان ضمن معرفی بیشتر شخصیت و آثار این سردار عرصه اندیشه و قلم ،با ارج نهادن به شخصيت فرهنگي و فكري شادروان حسن منتظرقائم نسبت به زينت بخشيدن نام يكي از ميادين و يا يكي از خيابان‌ها و مراكز فرهنگي استان به نام  این شخصيت فرهیخته مبارز و فرهنگي و علمی همت گمارند.

 بخشی از سخنان دکتر حداد عادل: سلام بر" حسن"  که مصداق بارز برادرانی بود که سبقت در ایمان داشتند .... آنهایی که نسبت به حسن به عنوان یک نیروی متدین حزب اللهی ،‌   فرهنگ شناس ،‌   فداکار ،‌ مخلص وصمیمی نگاه می کردند از فقدان ایشان متاثر و دل سوخته اند ،‌ حسن خورشیدی بود که پیش از رسیدن به نیم روز غروب کرد. من حسن را ،‌ یک هنرمند می شناسم که بسیاری از افراد فراموش شده را ،‌ با لطف سخن وسعه صدر،‌ جذب کردو خود نلغزید...

به یاد برادر حسن منتظر قائم که "سید شباب اهل‌ قلم" بود

آهو صفت

سروده ای از غلامعلی حداد عادل که در مهر ماه 1364 سروده شده است

امشب به یاد لعل لبت خون گریستم‌                

چون ارغوان شکفتم و گلگون گریستم

چون چشمه سر به سنگ زدم در غم فراق‌         

چون جویبار در دل هامون گریستم

چون چنگ دور مانده ز سر پنجه‌ای لطیف‌            

با یاد آن نوازش موزون گریستم

گاهی چو رود جمله تنم غرق اشک بود            

 گاهی چو کوه،ساکت و محزون گریستم

بر کشتزار خشک دل خویش بی‌دریغ‌                

در فصل غم،چو دجله و جیحون گریستم

آهو صفت ز مردم چشمم گریختی‌                   

 من نیز بی تو لاله صفت خون گریستم

«عادل»چگونه شرح توان داد داغ دوست‌           

 چون می‌توان سرود که من چون گریستم؟


 

برای "میدان‌دار اندیشه" و قلم حسن منتظر قائم، عزیزی که از میان ما رفت

سردار پر خروش قلم

شعر:نصر الله مردانی

سردار پرخروش قلم آن سوار رفت‌             گردی دگر ز پهنه این کارزار رفت

یاران منتظر همه با هم گریستند                ای آشنای منتظران انتظار رفت

باغ دلم ز داغ گل آتش گرفته است‌             با مرگ گل ز باغ بهاران هزار رفت

دیگر ز ابر چشم من آبی نمی‌چکد             ای وای من که از کف من اختیار رفت

آن شاخهء شکسته بر امواج آرزو                با غنچه‌های غرقه به خون در بهار رفت

ای آسمان ز دیده بیفشان شهاب اشک    ‌      در سوگ آن ستاره که از این مدار رفت

شد جمع ما زغصه پریشان و سوگوار               بر ما چه‌ها که از بد این روزگار رفت

 










  • نویسنده : یزد فردا
  • منبع خبر : خبرگزاری فردا